نور من

زیر کتری را روشن میکنم, همه خواب هستند.  پیاز را خرد میکنم و با کمی روغن تفت میدهم. سپس ماهیچه ها را روی پیاز میچینم و با دمای متوسط میگذارم تا خودشان را بگیرند. چای دم میکنم و جاکره و پنیر را روی میز میگذارم همراه با مربا و خامه با نانهای گوناگون. 

چشمم به  پرندگان ردیف شده روی شیروانی همسایه میافتد. آشپزخانه را رها میکنم و دان میریزیم. از دیدنشان شادم, باغ مال پرنده هاست, درخت و میوه مال شماست. من وارد حیطه شما شدم. جا برنجی را میکشم بیرون, ۱-۲-۳-۴ یادم میره چند پیمانه ریختم, آب را میگیرم روش.  باقالی ها از فریزر بیرون میگذارم, ماهیچه  را در ظرف بزرگتری قرار میدهم, زعفران و کمی آب و روی حرارت کم.

ایشان بلند شد و من رفتم دوش گرفتم. ایشان گفت ما میخوریم تو وقتی برگشتی بخور. گفتم چطور من دست نمیزنم تا شما بیاید, شما هم بایست تا من برگردم. هنوز دلم خوب نشده, کمی نان جو میخورم با چای و مربا! کم کم میخورم.

آنها تمیز میکنند و ماشین را روشن میکنم, مهمان و ایشان بلند بلند حرف میزنند, فوتبال, کار, ماشین.

 مهمان دوست داشته فوتبالیست میشده, حالا مهندس شده. 

ایشان همانی شده که دوست داشته ولی خوشنود  نیست. 

من چی؟ منم مانند ایشان, من خوشنودشونم. 

ایشان گفت ناهار بریم بیرون که و با روزگار من و حالتی که داشتم پیشنهاد خوبی نبود. 

آنها رفتند بیرون من کارهام را کردم. برای شب سالاد الویه در برنامه داشتم و گذاشتم تا بپزند. 

آیپدم را گذاشتم کنار دستم و گوش میدادم به داستان زندگی آدمها, اسفناجها را ریختم توی سبد و آب گرفتم روشون. بچه که بودم از مادرم میخواستم شبها برام اسفناج و تخم مرغ با شیر گرم آماده کند. مادرم نرگسی درست می کرد. میگفتم نه جدا جدا! 

یادم باشد یک شب برای خودم  نرگسی درست کنم.

اسفناجها  راروی گاز گذاشتم. تنها کرم دم کردن برنج بود. موهام را خشک کردم ودرست کردم. کمی موزیک گوش دادم, عزیزی دستور غذا میخواست و بهش دادم. 

باقالی پلو با آب ماهیچه به صورت کته با تهدیگ نان نازک, کیمیا گری بود. بچهها برگشتند. من کاری نداشتم, تنها لباس ریختم  توی ماشین ۲سری و رفتم توی اتاق خودم. فضای خودم را دوست دارم, هر چی تنهاترم آگاهی هام بیشتر میشود. 

مهمان و ایشان خوابیدند و من کتاب خواندم و نخوابیدم. یک چای خوش عطر دم کردم و برای خودم ریختم. کم کم سروکله همه پیداشد. شب ایشان با مهمان خرده خریدی انجام دادند و من هم سالاد الویه درست کردم. باز یک لیوان بزرگ چای خوردم. با مادر ایشان بعد از مدتها حرف زدم و  بغض کرد و گریه کرد و اظهار دلتنگی که بیایید ایران. من ایران برو نیستم من تازه آرامم. 

شام خوردیم و بسته بندی کردیم برای فردای ایشان و مهمان و آنها نشستند به فیلم دیدن در سروصدا حرف زدنشان, من هم آرام از زندگی لذت میبردم. شب خوب نخوابیدم!


دوشنبه صبح زود ایشان میرود سر کار, صبحانه آماده کردم با ناهارش و رفتم توی تخت. خوابم نبرد ولی ماندم توی تخت. تازگیها به خودم استراحت میدهم, کار باورنکردنی است. 

ساعت ۱۰ با مهمان صبحانه خوردیم و مهمان آماده رفتن شد و من آماده تمیز کردن خانه. ساعت ۱.۳۰ هست که کارهام انجام شد, زیاد بود و انجام شد همه. 


مهمان رفته و من تنها در خانه هستم, کمی وبگردی میکنم. ایمیلهای کاری را پاسخ میدهم  و دوش میگیرم. دلم  طبیعت گردی میخواهد. برای شام گوشت  بیرون میگذارم و بیرون میروم. سوز سردی لا به لای درختان اکالیپتوس میدود, کلاه به سر میکشم و تند تند راه میروم. با همه دنیا در درونم حرف میزنم, با مادر و پدرم, خواهر جانانم, دوست و غریبه,  صدای درونم را باید بروی خودم متمرکزکنم. تمرین میکنم دیرزمانیست! من آرکیتکت زندگی خودم هستم. 

چای دم میکنم و مواد شامی را درست میکنم و کنار میگذارم. صدای درگاراژ و ماشین ایشان که میپیچد داخل. خانه های جدید اینجا بر خلاف کشورهای دیگر است. نشیمن و آشپزخانه ته خانه است و اتاق خواب دم در و در خانه ها در راهرو باز میشود! 

گردسوز هارا روشن میکنم, خانه بوی قدیم میدهد. بوی سماور نفتی و سادگی زندگی. 

یادم باشد هفته دیگر شمع بخرم, بسته آخر را باز کردم ولی حس خرید ندارم.مهمان پیامی میدهد و تشکر میکند برای زحمات به گفته خودش. ما که دشواری ندیدیم برای میزبانی از تو نازنین. 

شامی ها را سرخ میکنم, سیب زمینی در فر  میگذارم, سبزی خوردن و برانی اسفناج و نان. زود شام میخوریم  و من پتوی بزرگ و نرمم را روی خودم میکشم و دراز میکشم. سریال دوست داشتنی خودم را نگاه میکنم. از ایشان میخواهم یک لیوان چای کمرنگ برایم بیاورد. میدانم امشب خوب میخوابم. یک جوری همه چیز بر وفق مراد است. میدانم تا آخر این هفته چند خبر خوب به دستم میرسد. بیش از هر زمان دیگری به خدا ایمان دارم.


پ.ن. تنها ایمان به تو دارم ای چهل چراغ راهم,، ای نور من!





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد