فرشتگان زمینی


یک روز در زمستان سرد یک حیوان به باغ ما پناه آورد و مجروح بود. روزهای اول برایش غذا کناری میگذاشتم و وقتی میرفتم میامد و میخورد. ایشان میگفت میمیرد و من میگفتم همه میمیریم؛ بگذار سیر بمیرد. کم کم اعتماد میکرد و به من نزدیک میشد و حالش هم بهتر میشد. 

جوری شده بود که وقتی به باغ میرفتم دوان  دوان جلو میامد تا غذاش را بگیرد. خوب شد و ماندگار باغ. صبحها که کتری را پر می کردم پشت در 

بود و در هر اتاقی بودم پشت پنجراه آن اتاق. 

چندی بعد یک حیوان زخمی دیگر برای من آورد به باغ و تا مدتی به آنهم غذا میدادم. 

جفتش را هم آورد و در بهار بچه هایش را هم آورد و تنهاشون میگذاشت  و میرفت و برمیگشت. بچه هاشون با ما عیاق بودند حتی بیشتر از پدر و مادرشان. آنهم حیوانی که شهره حمله به انسان است در این سرزمین. 


حس خوبی که از اعتماد یک حیوان به من رسید که حتی بچه اش  را میسپرد دست ما و میرفت بهترین حس دنیا بود. حس اینکه تو را به دوستش معرفی کرده و آنهم آمده تا خوب بشود هم یکی از بهترین حسهای دنیا بود. 

از خدا ممنون بودم که راهشون را به خانه من ختم کرده و از آزمون مهربانی سربلند بیرون آمدم. در را نبستم و بگم اینکه میمیره؛  اون یکی هم مریضه و بچه هاش را با سنگ بزنم تا از باغ بروند،  از خدا سپاسگزارم که انتخابش خانه من بود و من بود. 

بماند که از آن  زمان چه روزی به زندگی ما جاری شد و چه درهای بسته ای باز شد. رحمت و برکت خدا بودند؛ فرشته بودند،  

پ.ن. با حیوانات این فرشتگان  زمینی مهربان باشیم. 


نظرات 4 + ارسال نظر
زیبا شنبه 19 فروردین 1396 ساعت 19:09 http://roozmaregi40.persianblog.ir/

سال نوت مبارک عزیزم. همیشه شاد و سلامت باشی.

ممنونم از شما؛ سال خوبی و پر باری را براتون آرزو دارم.

Maryam پنج‌شنبه 17 فروردین 1396 ساعت 08:15 http://doshize.blog.ir

سلام ایواجان
واقعأ یه حس خاصی بهم دست داد ، واقعأ سعادت بزرگی می خواد که از حیوانات آزاد نگهداری کردن خوش به حالت ، وای یعنی میشه این حس ها رو من هم تجربه کنم ؟ همین که میره حیوون مریض دیگه ای رو میاره از فرط وجد اومدن انسان پاش فلج میشه ، خوش به سعادتت ایوا جان ، خوش به سعادتت

سلام مریم جان؛ چرا نمیشه. در برنامه های غذا رسانی شرکت کن یا به پناهگاه ها برو. بگذار این حس درونت رشد کنه. برای پرنده ها غذا بریز؛ حیوانها زبان ندارند ولی درکشون از ما بالاتره و ما توانایی مون بیشتره که خوب ازش استفاده نمیکنیم،

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 فروردین 1396 ساعت 20:14

این جمله تون خیلی تاثیر گذار بود:
حس اینکه تو را به دوستش معرفی کرده و آنهم آمده تا خوب بشود هم یکی از بهترین حسهای دنیا بود.

واقعا حیوانات هم ارزش محبت رو میدونن. جهانی شعور مند...

درسته؛ هنوز هم غرق لذت میشن یادم میافته.
خیلی هم قدر شناس و مهربان و فهمیده اند.

یارا چهارشنبه 16 فروردین 1396 ساعت 09:33 http://mororroz.blogfa.com

سلام .
کنجکاو شدم
چه حیوونی بود این که تعریفش رو کردین ؟

سلام عزیزم. پرنده بزرگ دارند که به آدم خیلی راحت حمله میکند و چشم در میاره؛ تو ایران نداشتیم نمیدونم فارسیش چی میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد