مهمانداری

جمعه صبح که بیدار شدم و ایشان رفت پیش از هر کاری کیک شکلاتی را درست کردم و توی فر گذاشتم. پیاز داغ قورمه سبزی را درست کردم و گوشت را  ریختم ؛  احساس کردم کمه و یک بسته دیگر هم گذاشتم و سبزیش را سرخ کردم و لیمو عمانی زدم و گذاشتم برای خودش بپزد. 

کیکم پخته شد ه بود و گذاشتم روی رک تا سرد بشه. پیاز داغ فراوان درست کردم و گردو ها را خرد کردم  و زرشک را چند بار شستم و روی پیاز داغ ریختم و کمی تفت دادم با گردو و لواشک و آلو برقان را هم ریختم توش و رب انار زدم با کمی شکر و زیرش را خاموش کردم. 

مرغها را نمک زدم  و توی شکمش را ادویه زدم و سرخ کردمشون درسته تا طلایی بشه  برای فردا. ساسج رولها را درست کردم و برش زدم و توی فریزر گذاشتم.

تا مرغها سرخ بشوند خانه را گرد گیری کردم و همه  دستشوییها را تمیز کردم و جارو کشیدم همه خانه را از بالا تا پایین. برای ناهار کباب تابه ای درست کردم چون همیشه من وقتی خیلی کار دارم ایشان باید ناهار خانه باشه. 

تا ۱.۳۰ کارم  را پایان داد م و رفتم دوش گرفتم و کمی استراحت کردم و ایشان آمد و ناهارش را خورد و کمی استراحت کردو رفت و دکتر و منم خانه را طی کشیدم و غذاها را توی یخچال گذاشتم. 

غروب رفتم پیاده روی با دوستم و مامانش و فرشته کوچولو و هوا تاریک تاریک بود که برگشتیم خانه. 

ایشان شام هم کباب تابه ای خورد و منم کمی نان و پنیر خوردم. کمی دلدرد و کمر درد داشتم فقط همین را کم داشتم. 

شنبه بعد از رفتن ایشان میوه ها را در آوردم و شستم. یخچال را تمیز کردم و مرتب. برنج خیساندم و کاهو و گل کلم را شستم برای سالاد. 

خمیر دانمارکی را درست کردم و طبق دستورش هر بیست دقیقه چند تا میزدم و میگذاشتم توی یخچال. خامه کیک را زدم و کیکم را دکور کردم و روش را شکلات ورقه ای ریختم و خوشگلش کردم. خیلی وقت بود از این کارها نکرده بودم و عکسش را برای مادرم فرستادم. کرم داخل دانمارکی را درست کردم و گذاشتم سرد بشود،  ایشان نهار میامد و من ناهار درست نکردم و فقط دو تا کراسان با کره عسل  دادم بهش و میوه. 

شکم مرغها را پر کردم و توی ظرف گذاشتم و روش را روغن و زعفران زدم. زیرش را هم کدو حلوایی ورقه ای گذاشتم؛  خودسری در رسپی بود دیگه. میوه و شیرینی نخودچی با آجیل گذاشتم. سالادم را درست کردم و روش  را کشیدم و گذاشتم توی یخچال. انگار شنبه از یکشنبه بیشتر کار داشتم. 

دانمارکی ها  را درست کردم  گذاشتم توی سینی تا دو سه برابر بشه و رفتم حمام و دوش گرفتم. دانمارکی تا را توی فر گذاشتم و نیم ساعت بعد دو تا سینی را روی رک چیدم تا سرد بشوند. ساسج رولها را هم توی فر گذاشتم و ایشان دوتا برای ناهارش خورد.  دو تا مسکن خوردم و ماشین را خالی کردم. با این کارهامو کرده بودم بازم کار داشتم. کمی دراز کشیدم.  ساعت ۵.۴۵ موهام را سشوار کشیدم و ۶ بود که کتری را پر کردم و برنج را دم کردم دو قابلمه کته!کم آب و پر روغن؛  مهمونی بود  و رژیمی را کنار گذاشتم.   ساسج رولها  را توی سینی چوبی چیدم با کمی کچاپ و کنارش پنیر مرینت شده گذاشتم و همینطور دیپ زیتون و پنیر که گفتم برای استارتر باشه اگر کسی خواست.

۶.۲۰ دقیقه بود که دراز کشیدم و چشمهامو کمی بستم و ۶.۴۰ بود که مهمانها رسیدند. 

برام یک ظرف بزرگ ناپلئونی خانگی آوردند و یک بطری گازدار  شیرین! و دوست دیگرم بستنی زعفرانی خانگی با نان بستنی. 

و تا ساعت ۱۲ بودند؛  غذاها خیلی خوب شد و ایشان کمی کمک کرد و میوه ها را جمع کرد با شیرینیها منم ظرفهای بزرگ را شستم و بقیه در ماشین و آشپزخانه را تمیز کردم و یک بود که صورتم را شستم و مسواک زدم و خوابیدم. 

یکشنبه به خودم استراحت دادم و ۹ از تخت بیرون اومدم هر چند که ۷.۳۰ بیدار شدم. آهسته گرد گیری کردم و دستشویی پایین را تمیز کردم. دوش گرفتم و صبحانه را آماده کردم و خوردیم. هوا خیلی سرد و بارانی بود. ایشان از دیشب گردن درد داشت و حتی بیدار شده بود و مسکن خورده بود و من بیهوش بودم و نفهمیدم. پایین را جارو کردم  و ایشان طی کشید و از ساعت ۱ نشستم تا شب. فیلم دیدیم و کتاب خواندم. کرسی درست کردم و چای خوردیم و حسابی استراحت کردیم جفتمون. غروب تو بارون فرشته را بردم پیاده روی چون دیگه گریه میکرد واسه بیرون رفتن؛  هوا سرد بود و باد شلاق میزد. 

با خواهر جانانم حرف زدم و دنبال خانه است  که از خانه پدر شوهرش برود و این بهترین تصمیم است حتی یک جای کوچک ۸۰ متری هم بهتر از ماندن در آنجاست؛  دعا میکنم برکت بی پایان خدا به زندگی همه جاری باشد. 

تو این روزها بیشتر هوای پرنده ها را دارم و بیشتر شاکر تو هستم که خانه ام امن است. 

پ.ن. امید ظهری باید دست مادرت را بوسید که تو را  به این دنیا آورد که تا جویبار بروی و شکایت تحویل سازمان محیط زیست بدهی و طرف را به دادگاه بکشانی برای آن حیوان زبان بسته.  آقای کمیل نظافتی از شما هم ممنون برای پیگیری و همه عزیزان دلسوز و مسئول. 

پ.ن. خدا نگهدار همه مهربانان

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 27 فروردین 1396 ساعت 17:24

ممنون از پاسختون.

خواهش میکنم.

[ بدون نام ] دوشنبه 21 فروردین 1396 ساعت 20:32

وقتی مرغ رو از روز قبلش آماده میکنین، چیکار میکنین مزه ش عوض نشه؟ آخه وقتی میمونه طعمش بد میشه. حتی تو یخچال.

عزیزم نمک و ادویه زدم و کمی سرخ کردم. کل پختش را روز بعد در فر انجام میدهم. چاشنی که زدم ترش و شیرین و غالب بود و به خوردمرغ میره و البته در زمان پخت هم زعفران و روغن روی مرغ میزنم هر چند وقت یکبار تا مزه دارتر بشه. من خودم گوشت نمیخورم ولی از استخوانهای باقیمانده در ظرف میتونم بگم مزه اش خیلی خوب بوده که هیچی ازش نموند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد