آفت

پس از چندروز هوای گرم امروز یکروز آفتابی خوب بودبا گرمای دلپذیر! گرما که میآید گلهایم کج میشوند و بوته ها روی زمین دراز میکشند؛  تنها من نیستم که تاب گرما ندارم.

امروز ایشان ساعت ۸ رفت ورزش و من تا نه توی تخت کتاب خواندم و ایشان برگشت و چای دم کردم و صبحانه را بیرون خوردیم. برای ناهار آبگوشت بار گذاشتم؛  از زمانی که آمدیم اینجا روی دنبه ندیدیم!گوسفندهایشان بدون دنبه هستند دراین سرزمین. 

چندتا زبان هم پختم چون برای عصرانه دوست افسرده ام را گفتم بیاید؛ یک سینه مرغ پخته را با سس مایونز و پرپری سس قاطی کردم و کمی خیار شور.

ایشان رفته  بود پی رسیدگی به باغ و من هم دستی به خانه کشیدم و تمیز  کاری را گذاشتم برای فردا! نخستین بار بود توی خونه زندگی که مهمان داشتم و خانه را نسابیدم! 

تا غذا پخته شود شیشه های جلو چشم را شستم! بورک اسفناج  و پنیررا درست کردم و گذاشتم توی یخچال؛ ساندویچ‌های  مثلثی زبان و مرغ درست کردم و سلفون کشیدم و گذاشتم توی یخچال. ماشین ظرفشویی را روشن کردم؛ راستی امروز توی ماشین لباسشویی جوش شیرین  و سرکه ریختم .

 ساعت ۱.۵ دوش گرفتم و از پنجره جوجه ای را پی مادرش دیدم که غذا میخواست و مادر خاک را زیرو رو میکرد؛  برایشان دانه ریختم. 

دو ناهار خوردیم. ظرفها ها را رها کردم و تنبلانه دراز کشیدم تا ۴؛ خوابم نبرد. 

دوردست ها چند تا بچه با صدای زیر و بلند توی آب می‌پریدند؛  ته مانده تابستان را به نیش میکشیدند. 

بلند شدم و کیک زبرا درست کردم و توی  فر گذاشتم؛  بوی وانیل و کره خانه را در بر گرفت. یک کتاب  هم گوش میدادم و آشپزخانه را سامان میدادم. میوه  شستم  و خربزه و هندوانه برش زدم. کیکم پخته شد به آسانی گذاشتم سرد بشود. چای دم کردم با هل و گل سرخ. 

دلم را پر از عشق میکنم؛  کارهایم را باعشق  انجام میدهم. 

دوباره تنم را شستم و آرایش کردم و ساعت ۷.۵ مهمانهایم رسیدند و رفتیم بیرون نشستیم تا دل شب. 

همه خوراکیها را روی میز گذاشتم و نشستیم دور هم؛  بوی چمن زده شده و نم آب و بوی گل لاله عباسی در سرم میپیچید. خدایا سپاسگزارم برای روزهای خوبی که میبینم. 

چراغهای ستاره ای آلاچیق با تاریکی هوا روشن شدند؛  از هر دری گفتیم. من کمتر حرف میزنم و بیشتر شنونده ام. 


امسال صدای جیرجیرکی نشنیده ام،  امسال میوه هایم بار ندادند! تازه چندتا از درختهای باغ شکوفه داده اند! 

روزگار غریبیست نازنین! 

مهمانها ۱۱.۵ بود رفتند؛  ظرفها را توی ماشین گذاشتم و خوراکیها و میوه  هارا جا دادم توی یخچال. 

یک مهمانی دو سه هفته دیگر دعوت شده ام که باید بگویم میروم یا نه. 


من یک زن درونگرا هستم که از تنهاییهایم انرژی میگیرم! 

من زنی هستم که چند سال پیش متلاشی شدم و خودم را  دوباره ساختم. هرروز می آموزم و هرروز چیز نویی برای آموختم پیش  رویم  هست. هرروزاز روز پیش مثبت ترم.

هرروز با ایمان ترم. 


امشب یک ترانه توی سرم  برای خودش میخواند "شد شد نشد نشد ولش کن"؛  کجاشنیده ام به یاد ندارم. میگردم و  میبینم یک خواننده بوده به نام آفت که این ترانه را خوانده! 

چندتا هدیه خوب از دوستم  گرفتم امشب. 


الهی دستتان پر باشد و دلتان قرص؛  گاهی توی زندگی باید دست برداشت از پافشاری برای داشتن چیزی. شاید خداوند یک چیز بهتر برایتان تدارک دیده باشد. 

دلتان نلرزد؛  کار خدا حرف ندارد. شکیبا باشید. 

خدایا سپاسگزارم که  هرروز یک راه بهتر در زندگی نشانم میدهی.





نظرات 4 + ارسال نظر
یارا دوشنبه 16 اردیبهشت 1398 ساعت 11:51 http://mororroz.blogfa.com

سلام . ای جانم . ماشالا بهت . هرچند دست و پا شکسته می خونم پست ها رو ،ولی مثل همیشه عالی وصف می کنی روزمرگی زندگی رو . ضمنا عاشق غذاهایی هستم که می نویسی چقدر به نظر خوشمزه میان . میشه نسبت جوش شیرین و سرکه رو برام بنویسی . واینکه دقیقا چه انتظاری از انجام این کار داری . آخه من مدتیه که اگه دمای آب رو برای شستن بالا ببرم بوی بدی می گیرن لباس ها . می خوام بدونم این ترکیب نتیجه میده برام ؟

سلام یارا جان
کامتت را دیر پاسخ دادم ببخشید.
نسبتی ندارهیج قاشق جوش شیرین و یک لیوان آبمیوه جوش.

بهامین سه‌شنبه 9 بهمن 1397 ساعت 10:45 http://notbookman.blogsky.com/

چقدر خط پایانی را دوست داشتم:)
خدایا سپاسگزارم که هرروز یک راه بهتر در زندگی نشانم میدهی.

سپاس از مهرت

مهتاب دوشنبه 8 بهمن 1397 ساعت 08:18

تو یک زن نازنین هستی که با هر کلمه ات عشق به زندگی و انرژی به دل من میریزی.
آرزو می کنم هر روزت بهتر از روزهای قبل باشه ایوا جان
روزهای شاد و سالهای روشن ببینی و سربلند و سرزنده به دنیا عشق بدی

مهتاب جان سپاس از آرزوی پر مهرت، هزار برابر آن به سوی خودت بازگردد.
خوشحالم حس خوبی به شما میدهم

لی لا یکشنبه 7 بهمن 1397 ساعت 12:08

آفرین ....خیلی زیبا بود...خیلی...ماشالله بهت...!!!
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بی باز گشت
کز برایش می توان از جان گذشت

سپاس از مهرت لی لا جان
چه زیباست این سروده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد