یکشنبه آفتابی

یکشنبه  ایشان ساعت  ۷ بیدار شد و دوش گرفت و رفت. من هم که خوابم نمیبره توی تخت مدیتیشن کردم. ۹.۵ بلند شدم، ملافه و رویه های  لحافها و  دوتا لحاف را انداختم توی ماشین و روتختی و ملافه دیگری روی تخت کشیدم.

هر جاآفتاب بود شسته ها ر ا  میکشیدم  می‌بردم  تا خشک شوند هرچند آفتاب بیجان  بود. 

دوش گرفتم و کتاب خواندم و کارهای خودم را انجام دادم. هر چی بیشتر میخوانم میبینم  کمتر میدانم! تا ساعت ۱.۵-۲ سرگرم کار خودم بودم. چیزی برای ناهارم خوردم و یک کاسه توت فرنگی هم خوردم. نشستم پای اتو کردن تا ساعت ۳ وخرده ای که فرشته را بردم بیرون پیاده روی،ماشین را روشن کردم تا ظرفها شسته شوند.  فرشته دوستم را آوردم خانه و تا ۵ بازی کردند،  یک بسته سبزی پلو گذاشتم  برای ایشان کوکو سبزی درست کنم و فرشته دوستم را بردم خانه  اش و رفتم سوپر با فرشته کوچولو که نشسته بود کنار دستم. دوجور نان و فلفل و سس کاری خریدم. برای خودم پیاز و زنجپیل،  سیبزمینی،  هویج،  گل کلم تفت دادم و چای دم کردم . ایشان رسید و گفت سبزی پلو با تن میخورد که درست  کردم و شام خودم هم  که کاری سبزیجات بود درست کردم و خوشمزه شد. خواهر ایشان زنگ زد و حرف زدیم  با هم. ۷.۵ شام خوردیم و من نشستم سر کار خودم. یادم آمد یوگا  را انجام ندادم که انجام دادم. آهنگ گوش  دادم. رویه لحافها را کشیدم و روبالشی ها را هم. بیشتر زمانی که کار دارم گوشیم را میگذارم و چیزهایی که دوست دارم گوش میدهم اینجوری با شور و شوق کارهایم  را میکنم. میرقصم و کار میکنم و ایشان و فرشته کوچولو با چشمهای گرد نگاهم میکنند. 


امروز چه کنیم؟

برای امروز چند بار به خودت یادآوری کن که چه اندازه دوست داشتنی  هستی، هرجوری که هستی . ریشه موهایت درآمده، کمی وزنت بالا رفته،  غرغرو هستی،  خسته ای،  هر جور که هستی خودت را دوست داری. به خودت بگو "تویی که توی آینه هستی،  خیلی  خیلی دوستت  دارم". نه یکبار که چندین بار. 

بگو" میدانم خسته ای،  حوصله  نداری،  با این همه دوستت دارم"


برای امروز زیر لب یا بلند اینرا خواهیم گفت"هرجا نگاه میکنم  با عشق و مهربانی روبه رو میشوم". زمانی که چشم در چشم کسی میشویم،   سر کار میرویم،  از پشت پنجره همسایه ای را میبینیم و زمانی که خودمان تنها هستیم. باز هم می‌گویم  با یکی دوبار گفتن کار درست نخواهد شد چون زنگار سالها باورهای  نادرست باید پاک شود بنابر این هرچه بیشتر گفته شود بهتر است. 

نام پنج نفر را مینویسیم در دفترمان، که جایی در زندگی با ما مهربان بوده اند و مینویسیم که از آنها سپاسگزاریم. 

پیش از خواب خودت را درآغوش بگیر و به یادبیاورچه اندازه دوست داشتنی هستی. 



<تویی که از اینجا میگذری آرزو میکنم تنها مهربان و مهرورز پیش رویت باشند. >

خدایا سپاسگزارم که هر جا رو میکنم تنها با انسانهای مهربان و مهرورز رو به رو میشوم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد